راه اندازی کسب و کار

راه اندازی کسب و کار
این شعر را در قالب یک ضربالمثل همیشه هنگام شروع یک شغل حتما به ما گوش زد کردهاند که “خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج ” در این مقاله به بررسی چند نکته بسیار مهم در هنگام راه اندازی یک کسب و کار می پردازیم.
مقدمه:
در بیشتر کشورهای توسعهیافته به خصوص کشورهای اروپایی هنگامی که شما قصد و نیت شروع یک کسب و کار را دارید آموزشهایی اولیه، اما اجباری برای شما گذاشته میشود.
بدون گذراندن این دورهها شما نمیتوانید مجوز لازم را برای شروع کسب خود دریافت کنید.
این دورهها به تنهایی تضمین کننده موفقیت شما نیستند!
بلکه نظارتهای بعد از شروع تجارتخانه شما توسط سازمانهای مرتبط، تضمینکننده موفقیت شما هستند.
برخی از سر فصلهای این دورهها شامل موارد زیر میباشد:
- کسبوکار ( بر اساس صنفی که شما در آن قصد شروع کار دارید.)
- حسابداری
- فروش و بازاریابی
تقریبا از زمانی که شما نیت به تاسیس یک تجارت جدید میگیرید تا زمان تاسیس چیزی در حدود شش ماه را موظف به گذراندن این دورههای اصلی میباشید.
هدف از این کار تضمین موفقیت شماست.
زیرا موفقیت شما یک جامعه را پویاتر و موفقتر میکند.
شما با شروع یک تجارت جدید:
- باعث ایجاد اشتغال برای چندنفر
- پرداخت مالیات بیشتر به دولت
- ایجاد چرخه اقتصادی بیشتر
- رفع نیازهای گروهی از افراد جامعه میشوید.
این موضوعات برای جامعهای پویا با بنیانهای اقتصادی صحیح بسیار حائز اهمیت میباشد.
به بررسی این موارد و دلیل اهمیت آن میپردازیم.

1- اصول کسبوکار :
شما تا با تمامی جوانب یک شغل و شرح فرآیندهای آن آشنا نشوید نمیتوانید تصمیم بگیرید که آیا این شغل برای شما مناسب است یا خیر.
بسیاری از افراد تنها یا ظاهر یک شغل و یا مبلغ درآمدی که در ذهن خود از آن شغل دارند تصمیم به شروع آن میگیرند.
اما پس ازکسب دانش نسبت به تمامی نکات مثبت و منفی و همچنین شرح وظایف پنهان آن از شروع یا ادامه آن منصرف میشوند.
اما یکی از نکات بسیار مهم در این بخش حجم بازار و نیازمندی آن میباشد.
اقیانوس آبی یا قرمز:
احتمالا با این تیتر بسیار آشنا هستید اما برای کسانی که تا بهحال به این موضوع بر نخوردهاند کمی آن را توضیح میدهیم.
اقیانوس قرمز، فضای کسب و کاری است که در آن ارایهدهندگان کالا و خدمات مشابه در یک رسته بسیار بیشتر از حجم مورد نیاز بازار است.
در این اقیانوس قرمز کسب و کار شما باید بجنگید و خون رقبای خود را بریزید تا موفق شوید!
در این بخش از بازار شما برای بقا نیازمند ارایه بهترین قیمت با بیشترین خدمات به مشتریان هستید.
اما اقیانوس آبی فضای کسب و کاری است که در آن حجم عرضه و تقاضا یا متناسب است و یا حجم عرضه کمتر از نیاز بازار است.
شما سود بسیار مناسب و آرامش نسبی و قابل قبولی در کسب و کار خود دارید.
نظارت:
در کشورهای توسعهیافته وظیفه نظارت بر بازار و صدور مجوزهای لازم و کافی بر عهده دولت است.
اگر شما قصد تاسیس یکفروشگاه فرش را دارید دولت بررسی میکند آیا بازار به آن نیاز دارد یا خیر؟
اگر پاسخ منفی باشد هرگز به شما اجازه تاسیس آن را نخواهد داد!
یا اگر شما قصد دارید در مزرعهی خود گوجه بکارید اداره کشاورزی نظارت میکند چه حجمی از زمینهای سطح کشت زیر کاشت گوجه رفته اند. اگر این بخش تکمیل شده باشد به شما پیشنهاد کشت محصولی را میدهد که بازار به آن نیاز دارد تا شما نهتنها نیاز بازار را رفع کنید بلکه در فروش خود دچار مشکل نشوید.
نتیجه :
در کشورهای که دولت این وظیفه را به درستی انجام نمیدهد وظیفه شروع کننده کسب و کار است که با دریافت اطلاعات صحیح از بازار این امر را بررسی کند تا درگیر اقیانوس قرمز نشود و یا خود را به اقیانوس آبی برساند!

سود در کسبوکار:
بیشتر افراد هنگام شروع یک کسب و کار دچار سندروم “غرور کارآفرینی” میشوند!
این امری طبیعیاست که شما هنگام شروع شغل جدید به خود افتخار کنید. اما اگر خود را فریب دهید که در پروسه راهاندازی هستید و سودآوری خود را نسنجید قطعا ورشکسته میشوید.
در نظر داشته باشید کسب و کارهای مختلف از حاشیه سودهای مختلفی بهره میبرند.
ممکن است شما در خردهفروشی کفش فعال باشید و از سود 70 درصدی بهره ببرید اما این امر در فروش ابزار صادق نیست!
به همین دلیل شما میبایست همیشه حجم فروش و سود را با تناسب زیر در نظر بگیرید.
سود زیادتر = فروش کمتر
البته فرمول بالا همیشه صادق نیست و استثنائاتی هم در بازار وجوددارند اما :
” هیچ وقت به امید استثناء بودن کاری را شروع نکنید!”
جریانهای درآمدی :
در بسیاری از کسبوکارها افراد درآمد خود را تنها ازیک منبع به دست میآورند.
اما در برخی موارد شما میتوانید راههای کسب درآمد خود را گسترش دهید.
معمولا کسبوکارهای موفق از این راه استفاده میکنند.
در برخی موارد جریان های درآمدی دیگر، حتی از اصل شغل شما برای شما بیشتر سود آور هستند.
به طورمثال:
فرض کنید شما در حوزه فروش پمپ فعالیت میکنید.
ممکن است به ازای فروش هر پمپ به مبلغ 1 میلیون تومان تنها 50 هزار تومان سود کسب کنید.
اما در صورتی که پمپی برای تعمیر به شما مراجعه کند شما 200 هزار تومان اجرت تعمیردریافت کنید!!
شما با ارایه خدمات پس از فروش و یا سرویس و نگهداری یک جریان درآمدی دیگر به کسب و کار خود اضافه کردید.
این موضوع تقریبا در تمامی مشاغل وجود دارد.

منابع کلیدی :
برای اینکه یک کسبوکار را شروع کنید شما نیازمند سه منبع کلیدی هستید.
باید در نظر داشته باشید بدون داشتن یکی از این منابع قطعا در مرور زمان شکست خواهید خورد.
الف – مادی :
تقریبا میتوان گفت هیج شغلی در دنیا نیست که شما برای کسب درآمد از آن نیازمند منابع مالی نباشید.
اما میزان سرمایهی اولیه و وابستگی آن کار به منابع مالی بسیار متفاوت است.
یک مدرس نیز برای شروع به کار خود نیز نیازمند تهیه لباس مناسب، کتاب و… میباشد.
اما یکی از مهمترین سرمایههای مادی در هر کسب و کاری زمان است.
شما در ازای زمانیکه برای شروع یک کسبوکار میگذارید عملاپول هزینه میکنید.
زیرا در صورت استخدام در کسبوکار دیگران بهازای این زمان وجهی را دریافت میکردید.
پس در هنگام شروع هر کسبوکاری شما نیازمند داشتن یک حداقل متناسب مادی هستید.
” در صورتیکه حداقل منابع مادی را ندارید هرگز کسبوکاری را شروع نکنید!”
ب – معنوی :
این گروه از منابع شاید در ابتدای راه خیلی بهنظر مهم نرسد اما در طولانی مدت برای شما حیاتی است.
شما کسبوکاری را شروع میکنید و بعد سایر دوستان و اقوام از آن آگاه میشوند.
در صورتیکه مدام از شما در مورد رضایتمندی و پیشرفت سوال بپرسند چه میشود؟
اگر شما را با سایر افراد که موفق نشدهاند مقایسه کنند و بگویند امیدواریم ولی تو موفق شوی چه میشود؟
این طبیعی است که شما با حجمهای از سوالات و انرژیهای منفی روبرو شوید.
اما برای مقابله با آنها نیازمند سرمایههای معنوی هستید.
دو نوع سرمایه داریم اولی خارجی است و دومی داخلی.
سرمایههای خارجی توسط دوستان وفادار و یا اقوام درجه یک که شما را دوست دارند به شما تزریق میگردد.
که البته معمولا بسیار به ندرت این اتفاق میافتد و یا کوتاهمدت هستند.
اما سرمایههای داخلی اعتماد شما به کسبوکار خودتان است!
اینموضوع زمانی اتفاق می افتد که شما یک نقشه راه دقیق قبل از شروع کسبوکار خود داشته باشید.
برای در مسیر صحیح ماندن و بالابردن سرمایه معنوی خود باید همیشه درحال آموزش باشید.
این امر نهتنها مهر تاییدی بر فعالیت شما از لحاظ ذهنی می زند بلکه مسیرهای اشتباه را نیز تصحیح میکند.
” آموزش ببینید تا همیشه به منابع بیپایان انرژی معنوی متصل شوید!”
اما باید بدانید حتی خود من نیز بهصورت ماهانه و فصلی از دورههای مختلف آموزشی مرتبط استفاده میکنم.
ج-علم و دانش :
این سرمایه نهتنها جزو سرمایههای معنوی است بلکه یک نیاز ضروری است.
” هرگز شغلی را که در مورد آن علم و دانش کامل ندارید برای شروع انتخاب نکنید.”
قبل از شروع هرشغلی باید از سرمایههای علمی لازم برای شروع آن بهرهمند باشید.
اما اگر این جمله صحیح است چطور شرکتهای مختلف با فعالیتهای مختلف برای یک شخص میباشد؟
آیا او در تمامی آنها دارای کمال علم و دانش است؟
خیر شما می توانید از علم و دانش افراد متخصص برای شروع کسبوکار خود استفاده کنید.
با بهره گیری از علم و دانش دیگران شما این خلا را پر میکنید!
اما جالب است بدانید برای این امر باید پشتوانههای مالی خوبی داشته باشید.
به همین سبب تمامی این سه منبع کلیدی به نحوی با هم مرتبط و یکی هستند.

فعالیتهای کلیدی:
به آن دسته از فعالیتها که اصل کسبوکار بر مبنی آن بناشده و باید به صورت روزانه یا دوره ای بدون توقف انجام شود فعالیت های کلیدی گفته میشود.
این دسته از فعالیتها به قدری مهم هستند که در صورت فراموشی در انجام مداوم آن ها شما قطعا شکست خواهید خورد.
در سه مرحله این فعالیتها باید تدوین و با دقت اجرایی شوند.
بستر سازی :
در هنگام شروع هر کسبوکاری شما بایستی حداقلی از فعالیتها را به صورت دایمی داشته باشید:
- تولید محصول یا تهیه
- انواع تبلیغات برای معرفی
- مذاکره برای فروش
- ثبت و حسابداری
- بررسی سود و زیان
- تصمیم اصلاحی
- شروع چرخه از نو
اگر این فعالیتها را به درستی و روزمره انجام ندهید قطعا شکست خواهید خورد.
سود آوری:
اما گروهی از فعالیتها هستند که شما در صورت انجام آنها رشد بیشتری خواهید داشت.
این فعالیتها پس از ثبات اولیه در کسبوکار شروع میشوند.
هدف این فعالیتها بهینهسازی سازمان و افزایش روند و شیب صعودی آن هستند.
هنگامیکه به این مرحله می رسید باید حتما این فعالیتها را نیز به صورت مداوم با کمک تیم های حرفهای انجام دهید.
ایمن سازی:
این مرحله را آخرین میخ کسبوکار میدانند.
یعنی تدوین فرآیندهایی روبهرشد و به صورت دستورالعملهای مکتوب که همگی میبایست تا ابد از آنها پیروی کنند.
به این ترتیب حتی با عدم حضور شما در مجموعه تجارت شما همه روزه مثل ساعت کار می کند.
شما به این ترتیب کارخانه چاپ پول دارید تا یک کسب و کار.
در این مرحله مدیران تنها به روندهای کلی رشد و ساختن زیر ساختهای توسعهای فکر میکنند.

مشارکتهای کلیدی:
جمله غلط اما مصطلح ” شریک اگر خوب بود خدا میگرفت ” را دور بیاندازید.
برخی از جملات شما را به تباهی میکشاند.
شما بدون اینکه بدانید یا بخواهید هنگام شروع کار انواع شراکتها را انجام میدهید تنها به آنها آگاه نیستید!
شراکت مالی :
هر نوع تراکنش مالی که شما با اشخاص انجام میدهید به منزله شراکتهای لحظهای یا طولانی مدت است.
اگر حقوق پرداخت میکنید نشان میدهید که با کامندان خود شریک هستید.
اگر باور ندارید تصور کنید کار شکنی کنند تا متوجه شوید چه خساراتی به شما می توانند وارد کنند.
اما شراکتهای مالی مناسب می توانند بسیار اثربخش باشند.
یکی از این نوع شراکتها با بانکها میباشد.
هر نوع وام بانکی که شما برای توسعه کسبوکار خود بگیرید عملا با بانک شریک شدهاید.
انواع سرمایهگذاریهای توربو و … نیز از جمله این شراکتها می باشند.
شراکت در فروش:
اگر این مدل از شراکت را ندارید حتما آن را آغاز کنید.
افراد یا شرکتهایی وجود دارند که به صورت درصدی روی فروش شما کار میکنند.
این مجموعه ها تنها متخصص فروش هستند.
شراکت در انجام کار( واگذاری یا برون سپاری):
انجام بسیاری از کارها ممکن است برای شما بسیار هزینهبر باشد.
یا اینکه به اندازهای آن کار کوچک است که نمیتوانید برای انجام آن یک نیروی متخصص استخدام کنید.
در این صورت باید آن کار را واگذار یا برونسپاری کنید.
به اینترتیب شما با یکتیم از خارج مجموعه خود در انجام کاری شریک شدهاید.
دولت:
یکی دیگر از مجموعههایی که شما از ابتدای کسبوکار خود بدون آنکه بدایند با آن شریک میشوید دولت است.
شما از لحظه شروع کسبوکار خود با انواع مجموعههای دولتی یا وابسته بهدولت در تماس هستید.
اما دو بخش از این سازمانها رسما با شما شریک هستند.
اداره مالیات و دارایی و همچنین اداره تامین اجتماعی.
این دو اداره از روز اول در تمامی مراحل کار با شما شریک هستند.
اگر از نیازهای آنها غافل شوید بسیار به شما سخت خواهد گذشت.
در برخی موارد این شرکا میتوانند شما را ورشکسته نیز بکنند!!

2- حسابداری :
وجود یک حسابدار خبره شاید بتوان گفت همچون یک ستون مجکم میتواند کسبوکار شما را زنده نگه دارد.
بسیاری از افراد تصور میکنند که حسابداری تنها وظیفه ثبت رفتوآمدهای مالی را برعهده دارد.
اما حسابداری در واقع همچون چشمی بینا برتمامی وقایع سازمان شما نظارت میکند.
شما اگر فکر میکنید فروش خوب دارید حسابداری باید جدول مقایسه حجم فروش نسبت به ماه گذشته و مقایسه آن با زمان مشابه در سال گذشته را همزمان با تحلیل درصد تورمی مقایسه و نتیجه نهایی را به شما اعلام کند.
اگر شما فکر میکنید هزینههای شما در حداقل است حسابداری با ارایه ریز هزینه ها شما را از این موضوع آگاه میکند.
شم اگر فکر میکنید که سال مالی عالی داشتهاید حسابداری با کسر هزینههای جاری و مالیات دارایی می تواند این موضوع را تایید کند.
اگر از انبار خود مطمئن هستید حسابداری با انجام عملیات انبارگردانی میتواند این موضوع را تایید یا تکذیب نماید.
این چشم همیشه بیدار با ارایه به موقع و دائمی گزارشات میتواند شما را از وقوع اتفاقات واقعی در سازمانتان آگاه سازد.

3- فروش و بازاریابی :
قلب تپنده هر کسبوکاری این واحد میباشد.
فروش و بازاریابی عملا جریانهای مالی را با تزریق پول در سازمان شما به گردش در میآورند.
اما برای موفقیت در این واحد باید مراحل زیر را انجام دهید.
الف – تقسیمبندی بازار :
شما میبایست برای شروع عملیات بازاریابی بازار هدف خود را انتخاب کنید.
برای اینامر میبایست تعریف دقیقی از مشتری خود داشته باشید.
به این امر شناخت پرسونای مخاطب گفته میشود.
باید بدانیم مشتریهای شما در کدامیک از گروههای زیر به صورت همزمان جای دارد.
مالی: مشتری شما از لحاظ مالی در چه وضعیتی قرار دارد؟
جغرافیایی: آیا شما محدودیتی در مکان مشتری دارید؟
سن: مشتری شما در چه رده سنی قرار دارد؟
جنس: مشتری شما بیشتر آقایان هستند یا خانمها؟
تحصیل: مشتری شما در کدام رده تحصیلی بیشتر قرار دارند؟
شغل: مشتری شما در چه شغلی مشغول فعالیت است؟ آزاد یا دولتی یا بخش خصوصی؟
هر چه به سوالات بالا و یا سایرگروهبندیها که به ذهن شما میرسد دقیقتر پاسخ دهید قطعا موفق تر خواهید بود.
اگر هم در پاسخ سوالات بالا همه را در بازه مشتریان خود قراردادید باید بدانید هیچشناختی از بازار ندارید!!
ب- ارزش پیشهادی:
هر مشتری قبل از خرید کالا یا خدمت از تجارت خانه شما در واقع از شما یک ارزش خریداری مینماید.
زیرا کالاها و خدمات ارایهشده توسط شما صدها مشابه در بازار دارد.
اما مشتری شما کالای شما را ارزشمندتر از سایر گزینهها دانسته است.
پس باید ارزشهای محصول یا خدمت خود را به درستی شناسایی و تقویت نمایید.
خط تفاوت شما با بازار :
این خط دقیق همان جداکننده شما از بازار رقبا و ارزش پیشنهادی شما میباشد.
فرض بگیرید شما و سه کارخانه دیگر هر سه یخچال با یکشکل، یکگارانتی و یکقیمت ارایه میدهید.
چرا مشتری باید از شما خرید خود را انجام دهد؟
تفاوتهایی که افراد در محصولات یا خدمات خود ارایه میدهند برای فرار از این یکنواختی و یافتن بازار مشتری های خود میباشد.
به این ترتیب سعی در فتح حجم بیشتری از بازار دارید.

ج- کانالهای ارتباط با مشتری:
پس از طی مراحل بالا حال باید بدانید با چه روشهایی مشتریهای خود را پیدا کنید و با آنها در تماس باشید.
اگر میخواهید باید از تمامی کانالهایی که مشتریان شما در آنها حضور دارند با آنها در تماس باشید.
شما باید از تمامی کانالهای مجازی، سنتی، حضوری و … استفاده نمایید.
اما در ابتدای مسیر باید از کاراترین روش استفاده نمایید.
نتیحه :
شروع یک کسبوکار شاید به نظر بسیار پیچیده و سخت به نظر برسد اما صحیح شروع کردن یک شغل بهتر از سریع شروع کردن آن اما بهغلط میباشد.
شما با دانستن موارد بالا و کمکگرفتن از تکنیک SWOT می توانید شروع و توسعه کسبوکار خود را بیمه نمایید.
دیدگاهتان را بنویسید