سه گام تا نوشتن استراتژی کسب و کار
تنها سه گام تا نوشتن استراتژی کسب و کار خود فاصله دارید. اما پیش از نگارش یک استراتژی خوب و کارآمد باید برخی از بررسی ها را انجام دهید. این بررسی ها به دو گروه درون سازمانی و بیرون سازمانی تقسیم می شوند. در ادامه این مطلب همزمان با آموزش دیدن این سه گام به تقسیم بندی آن ها از نظر درون سازمانی یا بیرون سازمانی بودن می پردازیم.
گام اول بررسی نیازمندی های اولیه مشتریان :
زمانی که از کسب و کار صحبت میکنیم در ذهن هر خواننده ای، یک ارایه دهنده کالا یا خدمات و یک دریافت کننده نقش می بندد.
این دریافت کننده در ازای پرداخت وجه می تواند از کالا و خدمات ارایه شده استفاده نماید.
اما آزمایشات انجام شده با دستگاه FMRI و EEG نشان داده است :
هنگامی که یک فرد اقدام به پرداخت وجهی می نماید ،دقیقا نقاطی از مغز تحریک می شوند که فرد دچار آسب جسمی می گردد!!
دانستن این موضوع به شما کمک می کند تا در هنگام نگارش یک استراتژی به اهمیت احساس مشتری توجه بیشتری کنید.
به موارد زیر پاسخ دهید تا بتوانید مشتری خود را بیشتر بشناسید:
- اهمیت محصول یا خدمت شما در زندگی واقعی خریدار چه میزان است؟
- احساسی که شما انتظار دارید مشتری از خریدن محصول شما تجربه کند چیست؟
- ارزش پرداختی محصول شما چقدر است؟ (نسبت پول پرداختی با طول عمر و کارایی محصول )
- حداقل انتظار مشتری از محصول و خدمات مورد ارایه شما چیست؟
- حداکثر انتظار مشتری از محصول و خدمات مورد ارایه شما چیست؟
- استاندارد بازار محصول و خدمات مورد ارایه شما چیست؟
با توجه به سوالات موارد زیر را در نظر بگیرید:
اگر خودتان هم به موارد بالا پاسخ می دهید، هنگام پاسخ دادن به سوالات بالا خود را جای مشتری بگذارید!
با پرسیدن سئوالات بالا از مشتریان خود می توانید اطلاعات جالبی را به دست آورید.
بسیاری از پاسخ ها برخلاف نظر شما متنوع و مختلف خواهند بود.
اما طبیعتا پاسخ های تکراری از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند و می شوند.
این پاسخ ها همان حداقل نیاز مشتریان شما هستند.
پاسخ های خاص و یکتا نیز حداکثر نیاز مشتریان می باشند.
اما استراتژی خوب همیشه برآورده کردن حداکثر خواسته های مشتریان نیست!!
یک استراتژی خوب برآورده کردن حداقل نیاز مشتریان به بهترین و کامل ترین نوع ممکن است.
گام دوم بررسی توانمندی های کسب و کار ما:
توانمندی های مورد نظر در این بخش به هیچ عنوان مربوط به بررسی منایع شرکت ( انسانی ، مادی و معنوی و . . .) نیست.
بلکه توانایی های ما در راستای برآورده کردن خواسته های مشتریان در بخش اول می باشد!
شاید شما یک مجموعه بسیار قدرتمند از لحاظ مالی و منابع انسانی باشید.
اما در برخی موارد برآورده کردن نیاز مشتریان نیازمند منابع دیگری می باشد.
مانند یک تیم پشتیبانی تلفنی ، یا یک تیم دیجیتال مارکتینگ مخصوص مشتریان و . . .
صرف داشتن یک تیم قدرتمند برای تولید و ارایه محصول به تنهایی نمی تواند یک استراتژی کامل برای رسیدن به موفقیت باشد.
مانند شرکت HP ( تولید کننده ماشین آلات اداری مانند پرینتر و . . . ) که استراتژی خود را نه تنها بر مبنای تولید یک محصول قدرتمند بلکه بر اساس رساندن بهترین خدمات برای مصرف کنندگان خود قرار داده است.
بیشتر مشتریان این شرکت محصولات آن را به دلیل ارایه بسیار سریع و با کیفیت خدمات پس از فروش انتخاب می کنند!
دیدگاه مدیران شرکت اچ پی:
به گفته مدیران شرکت برخی از محصولات این شرکت حتی با ضرر به مشتریان فروخته می شوند!
ولی پس از خرید محصول مشتریان به دلیل استفاده دایمی از خدمات پس از فروش مانند کارتریج پرینتر ، کاغذ و . . . سودی به مراتب چندین برابری از سود حاصل از فروش یک محصول را به شرکت سرازیر می کنند.
پس در این گام هدف شما باید افزایش توانمندی های خود در راستای نیازهای مشتری می باشد.
به سوالات زیر پاسخ دهید :
- چگونه ورود مشتریان را به مجموعه دلچسب کنیم؟
- چطور مشتری را هنگام خرید محصول مشعوف کنیم؟
- چگونه با مشتری خود حفظ ارتباط دوستانه کنیم؟
- چطور با مشتری خود حفظ ارتباد دائمی کنیم؟
اگر علاقه مند به یادگیری مطالب بالا هستید باید به CLV مشتریان یا ارزش طول عمر مشتری بپردازید.
با کمک این مبنای سنجش می توانید به درستی ارتباط با مشتری خود را حفظ کنید.
این واژه مخفف شده customer lifetime value می باشد.
گام سوم نگارش استراتژی:
خیلی از افراد فکر می کنند نوشتن یک استراتژی، یعنی نگارش یک کتابچه بسیار ضخیم به همراه اشکال و نمودارهای مختلف است.
البته شاید زمانی که شما یک سازمان بین المللی شدید نیازمند یک چنین دفترچه ای باشید!!
اما در واقعیت حتی همان کتاب بسیار قطور نیز از چند خط کوتاه شروع شده است.
استراتژی کسب و کار یک برنامه جابجایی انسان ( مانند اسنپ):
گام اول :
نوشتن نیازهای مسافران :
سریع ، ارزان ، با کیفیت ، قیمت مشخص ، برخورد خوب ، خودروی خوب ، آگاه بودن از زمان رسیدن به مقصد ، اهمیت نداشتن دانستن مسیر رسیدن به مقصد از طرف مسافر و . . .
نوشتن نیازهای رانندگان:
قابلیت حضور به صورت پاره وقت ، یافتن سریع مسافر ، قیمت مناسب تردد، کم بودن کمیسیون پرداختی، دریافت سریع وجه ، چانه نزدن با مشتری در مورد مسیر تردد، آزادی در ساعات کاری، مرجع بی طرف در رسیدگی به شکایات ، ثبات شغلی فارغ از اختلافات با مدیریت و . . .
گام دوم:
نیازمندهای درون سازمانی ما برای بر آورده کردن گام اول:
- نصب راحت وسریع برنامه
- پاسخ گویی 24 ساعته
- ثبت کامل وقایع به صورت اتوماتیک
- عدم نیاز به هیچ گونه درگیری میان راننده و مسافر
- قابلیت انتخاب نوع خودرو
گام سوم:
ما پس از بررسی منابع مورد نیاز برنامه ای در دو نسخه موبایلی برای رانندگان و مسافران طراحی می کنیم (زیرا در دسترس همگان هست.).
تمام آنچه مورد نیاز آنهاست در گام اول و دوم درون آن قرار می دهیم.
برای رسیدن به این هدف از نیروهای متخصص مرتبط استفاده میکنیم .
با ارگانها و ادارات دولتی وارد مشارکت در اجرای طرح می شویم.
شاید همین چند خط طرح اولیه و استراتزی اولیه شرکت اوبر بزرگترین شرکت جابجایی مسافران (مانند اسنپ) در سرتاسر جهان بود!!!
نتیجه سه گام تا نوشتن استراتژی کسب و کار:
در بسیاری از موارد ما برای انجام ندادن یک گام مثبت و صحیح برای کسب و کار خود از ترفند سخت کردن آن استفاده میکنیم.
به این ترتیب سعی در فریب دادن ذهن خود داریم.
دیدگاهتان را بنویسید