تقسیمبندی بازار
فرض کنید میخواهید کسبوکار جدیدی راهاندازی کنید، آرزو و خیال پردازی شما این است که سقف فروش خود را بالا ببرید، کار خود را رونق دهید. حس شهرت و پیشرفت در وجود شما موج میزند، انتظارتان فتح قلههای بلند موفقیت است اما این رویاها در ظاهر زیبا و آسان است ولی، در واقعیت دشوار و پرهزینه می باشد. خبر خوش این است که تقسیمبندی بازار موانع سد راه موفقیت را نشان میدهد و یک دید کلی از آینده کسبوکار به شما ارائه میدهد و از یک مسیر خلوت و بیهیاهو شما را به رویایتان میرساند.
با من هم مسیر شوید تا با خواندن این مقاله جاده خلوت و بیهیاهوی کسبوکار خود را پیدا کنید.
مقدمه:
هیچ تجارتی سودآور نمیشود مگر اینکه بازارها به درستی تعریف، نقشه برداری و تقسیمبندی شود. بخش بندی یا تقسیم بندی بازار یکی از قدیمی ترین ترفندهای بازاریابی است.
با متنوع تر شدن خواسته های مشتریان و همچنین ویژگی های جمعیت شناختی آن ها و افزایش گزینه های رقابتی، بخش بندی بازار در هر کسب و کار و یا هر طرح بازاریابی، به عنصری حیاتی تبدیل شده است.
در واقع، افراد با توجه به بخش بندی بازار، اقدام به تولید یک محصول می نمایند به همین دلیل بخش بندی بازار یک اصطلاح بازاریابی است. شاید پیچیده به نظر برسد اما پایه اساسی هر استراتژی بازاریابی موفق و آگاهانه را شکل میدهد.
در ادامه مطلب با هم بررسی میکنیم که تقسیمبندی بازار چیست، انواع تقسیم بندی بازار کدام ها هستند و چه مزایای به کسب و کار ما می دهند. بیایید شروع کنیم.
تقسیمبندی بازار یا Market Segmentation چیست؟
یا تقسیمبندی بازار عبارت است از فرایند تقسیم کردن مشتریان به گروه ها یا بخش های کوچکتری با ویژگی های مشترک است.
یا به عبارت دیگر، تقسیمبندی بازار، تفکیک تمام مشتریان، مصرف کنندگان، مخاطبین یا بازارها به زیر گروههای کوچکتری است که ویژگیها، باورها، رفتارها یا ارزشهای خاصی را به اشتراک میگذارند. اما شما این تعریف ساده را به خاطر بسپارید: بخشبندی بازار یعنی تقسیم بازار بزرگتر به گروههای کوچکتر بر اساس ویژگیهای مشترک آن ها.
فراموش نکنید، تولید کنندگان یا شرکتهای بزرگ تولیدی قبل از تولید به این فکر میکنند محصول یا خدمت شان را به چه گروهی از افراد، در چه زمانی و در چه مکانی با چه ویژگیای بفروشند اگر این تحلیل اولیه نباشد هیچ محصولی در جهان تولید نمیشود!!
برای مثال، قصد دارید کارخانه تولید نوشابه راهاندازی کنید آیا قبل از اقدام، به این فکر نمیکنید محصول شما را چه کسانی با چه ویژگیهایی قرار است بخرند و مهمتر از آن چگونه میتوانید با برند های معروف چون کوکاکولا رقابت کنید؟ اینجاست که تقسیمبندی بازار ارزش خود را نمایان میسازد. حالا تقسیم بندی بازار چه ارزشی دارد؟ چرا باید بخشبندی را انجام دهیم؟
“هدف بازاریابی این است که مشتری را آنقدر خوب بشناسید که محصول یا خدمت شما متناسب با آنها باشد و محصول خودش را بفروشد”. ~ پیتر دراکر
اهمیت تقسیمبندی بازار
بخشبندی بازار اولین گام مهم در فرآیند بازاریابی استراتژیک و اجتماعی است که از 60 سال پیش به اینسو در بازاریابی نوین استفاده می شود. در حقیقت این فرایند ما را قادر می سازد تا بینش عمیقتری نسبت به مشتریان و مصرف کنندگان به دست آوریم و با اعتماد به نفس وارد بازار شویم.همه مشتریان یکسان نیستند، هیچ مشتری را نادیده نگیرید! این را باید پذیرفت در جهان هیچ دو فردی با هم یکسان و مشابه نیستند اما وقتی جنبه های مشترک آنها را بشناسیم به آسانی می توانیم محصولات یا خدمات مورد نظر شان را بخش بندی کنیم.
چه سودآور باشد یا نباشد، همه ما در تلاش هستیم تا توجه افراد را به محصولات یا خدمات مان جلب کنیم.
با بخش بندی بازار متوجه می شوید که همه مشتریان علایق، قدرت خرید یا نیازهای یکسانی ندارند. با توسعه برنامههای خاص برای محصولات خاص خود، با در نظر گرفتن مخاطبان هدف، شرکت شما میتواند شانس فروش و کارآمدی خود را شدیدا افزایش دهد.
اگر از تقسیم بندی بازار غافل شوید، در این صورت از رقبای خود عقب میمانید “فقط یک غفلت یک عمر حسرت را در پی دارد”. به همین دلیل برای بقا و شکوفایی در دنیای کسبوکار پویا و رقابتی، باید مشتریان خود را عمیق تر از همیشه درک کنید و بشناسید. شما نمی توانید تلاش ها و بودجه ارزشمند بازاریابی خود را برای مخاطبان نامربوط که به محصول شما علاقه ای ندارند هدر دهید.
به همین دلیل” ظاهر شدن در مکان های کمتردیده شده بسیار بهتر از ظاهر شدن در مکان های اشتباه است”. برای مثال، همه نوشابه های قند دار دوست داشتند اما امروزه نوشابه بدون شکر جایگاهی برای خود ساخته اند.
با سه معیار بخشهای مختلف بازار خود را شناسایی کنید!
- Homogeneity (مشترک) یا نیازهای مشترک در یک بخش
- Distinction (تمایز) یا منحصر به فرد بودن از سایرین
- Reaction (واکنش) یا واکنش مشابه به بازار
بطور مثال، برای نخستین بار گوشی های نوکیا به بازار آمد نخستین نوآوری در دنیای ارتباطات بود. این شرکت مشتریان زیادی در سراسر دنیا داشت اما با شناسایی بخش های بازار خود دوباره همان محصول را به میلیون ها نفر در سراسر جهان فروخت. به نظر شما آنها چه کاری انجام دادند؟ نخست، پی بردند افراد به چراغ قوه نیاز دارند. با شناسایی نخستین بخش فورا در محصول شان تمایز ایجاد کردند و واکنش مردم شگفت انگیز بود!! بله، وقتی از فردی میپرسیدید: میگفت گوشی نوکیای چراغ قوهدار دارم!
باید بگویم، بخشبندی بازار، توسعهای از تحقیقات بازار است که به دنبال شناسایی گروههای از مصرفکنندگان یا مشتریان است تا محصولات و برندسازی را به گونهای طراحی کنند که برای آنها جذاب باشد. هدف شما از این کار به حداقل رساندن ریسک با تعیین اینکه، کدام محصولات شما دارای بهترین شانس برای بازار هدف و تعیین بهترین راه برای ارائه محصولات به بازار است.
یک اندازه برای همه مناسب نیست!
تقسیم بندی در بازاریابی هزینه شما را کاهش می دهد و از شکست های بزرگ، در فروش محصول یا خدمت جدید جلوگیری می کند. بخش بندی بازار این امکان را به شما می دهد:
- مشتریان خود را بهتر می شناسید.
- با شناخت خوب، محصول یا خدمتی را به وجود می آورید که برای مشتریان جذاب باشد.
- توانایی تعیین بازار هدف و نحوه دسترسی به آن را به دست می آورید.
- یک ارتباط موثری میان شما و مشتریان ایجاد می شود و دقیقا می دانید افراد در چه بخش هایی بهتر میخرند.
با توجه به ارزش مبحث بخش بندی بازار از شما می پرسم، اگر قرار باشد با محصول یا خدمت جدید وارد، بازار بزرگ تهران شوید، بازار خود را به چه روشی تقسیم بندی می کنید؟
شاید پاسخ این سوال دشوار به نظر برسد اما نگران نباشید تیم نقطه شروع گام به گام انواع و روش های تقسیم بندی را خیلی ساده و فشرده آموزش می دهد.
انواع تقسیمبندی بازار
چهار روش اصلی تقسیم بندی بازار وجود دارد که یکی از این روش ها، به بخش بندی فردی و سازمانی تقسیم میشود. با این حال، پنج نوع تقسیم بندی بازار به ترتیب زیر است.
یک. تقسیم بندی براساس جمعیت شناختی:
در این روش بازار را بر اساس عناصری مانند: سن، تحصیلات، درآمد، اندازه خانواده، نژاد، جنسیت، شغل،مذهب، گرایش، ملیت و سایر عوامل اجتماعی و اقتصادی تقسیم بندی می کنید. تقسیم بندی جمعیتی یکی از روش های ساده و رایج تقسیم بندی بازار است چرا ؟ زیرا محصولات و خدماتی که میخریم، نحوه استفاده از آن محصولات و میزان هزینهای که مایلیم برای آنها هزینه کنیم، اغلب بر اساس عوامل جمعیتی است.
برای مثال، در بازار بزرگ تهران، بیشتر جوانان برای خرید میآیند یا بزرگسالان؟ تا چه سطح دانش یا تحصیلات دارند؟ درآمد شان چگونه است ؟ خانم ها چه کالایی را بیشتر میخرند؟ حالا از نظر جمعیت شناختی کالای جدید خود را بر مبنای کدام یک از ویژگی های جمعیتی شناختی در بازار بزرگ تهران، تقسیم بندی میکنید؟!
دو. تقسیمبندی براساس جغرافیا:
تقسیم بندی جغرافیایی از نظر علمی زیرمجموعه ای از تقسیم بندی جمعیتی است. در این روش مشتریان را بر اساس موقعیت فیزیکی گروه بندی می کنید یعنی در چه لوکیشنی قرار دارند این موقعیت میتواند براساس قاره،کشور، استان، شهر، منطقه، خیابان و حتی کدپستی تعیین شود. باید با این فرض که افراد در یک منطقه جغرافیایی معین ممکن است، نیازهای مشابهی داشته باشند تقسیم بندی کنید. این استراتژی برای شرکتهای بزرگتری که به دنبال گسترش در شعبه، دفاتر یا مکانهای مختلف هستند، مفیدتر است.
تقسیم بندی جغرافیایی متغیر های زیادی دارد، برای مثال، چهار فصل سال را در نظر بگیرید، در چه فصلی چه محصول یا خدمتی فروش خوبی دارد؟ میدانیم یک سال 12 ماه و 365 روز است تا به حال به ماه و روز های خاص تقویم توجه کرده اید؟ مردم در ماه رمضان چه برنامهای برای خرید دارند؟ عید نزدیک است در عید 1402 مردم چه چیزی را دوست دارند بخرند؟
اگر به گزارش های هوا شناسی توجه کنید گرما و سرمای روز ها و مناطق یکسان نیستند افرادی که در مناطق سرد زندگی می کنند چه نیازی های دارند؟
حالا با این حساب موقعیت مشتریان شما در ایران، استان تهران،بازار بزرگ تهران است. محصول شما در این بازار در چه فصل، ماه، یا روز ارزش بیشتری دارد؟ مردم از چه جاهایی برای خرید میآیند؟
برای کسب معلومات بیشتر در رابطه به تقسیمبندی مشتریان بر اساس مصرف کننده روی این لینک کلیک کنید.
سه. تقسیم بندی روانشناختی:
اغلب دشوارترین رویکرد تقسیمبندی بازار، تقسیمبندی روانشناختی است چرا؟ چون جنبه روانی و احساسی افراد را مد نظر میگیرد و انسان ها همیشه از نظر روانی و احساسی در یک حالت نیستند روزانه با میلیون ها آگهی تبلیغاتی مواجه می شوند، فکر نکنید همه انتخاب ها به اراده شما صورت می گیرد. از نظر روانشناسی انسان ها اثر پذیر هستند. شاید برای شما اتفاق افتاده باشد با تماشای یک ویدیوی تبلیغاتی یک محصول، تصمیم خرید آن را گرفته باشید. بنابراین شما در این روش مشتریان یا مصرفکنندگان را بر اساس سبک زندگی، شخصیت، نظرات ،ارزش ها، سرگرمی و علایقشان بخش بندی می کنید. یعنی بیشتر به سبک زندگی آنها نگاه می کنید. زمان خود را چگونه صرف می کنند؟ سلیقه آنها چیست و به چه چیزی علاقمند هستند؟ به چه چیزی وابستگی دارند؟ از نظر ذهنی چه چیزی را ترجیح میدهند؟
برای مثال، به ساعت های مچی فکر کنید، برند رولکس 25 هزار دلاری، برای چه گروهی از افراد تولید می شود؟ یا به ساعت مچی 100 هزار تومانی توجه کنید. هر دوی این ساعت ها زمان را نشان میدهند یا حتی نیاز به ساعت مچی ندارید چون گوشی شما این قابلیت را دارد. حالا به سبک زندگی، علایق، و شخصیت افراد مشهور یا دوستان خود نگاهی بیندازید؟جواب ساده است فقط، این ساعت ها را از نظر جمعیت شناختی، جغرافیایی و روانشناختی تقسیم بندی کنید.
سبک زندگی افرادی که از بازاربزرگ تهران خرید می کنند چگونه است؟ علایق شان؟ از نظر ذهنی چه محصولی را ترجیح می دهند؟
اگر میخواهید در رابطه پرسونای مخاطب بیشتر معلومات کسب کنید روی این لینک کلیک کنید.
چهار. تقسیم بندی رفتاری
تقسیم بندی رفتاری به شدت به اطلاعات بازار، اقدامات مصرف کننده و الگوهای تصمیم گیری مشتریان متکی است.
در این روش رویکرد مصرف کنندگان را بر اساس نحوه تعامل قبلی با بازارها و محصولات گروه بندی می کنید یا رفتارها و الگوهای تصمیم گیری مشتریان یا مصرف کننندگان را طبق رفتار خرید، عادات خرج کردن، تعاملات رسانه های اجتماعی یا بازخورد مشتری تقسیم بندی میکنید.
در این روش سعی میکنید به اطلاعات قبلی که از مشتری خود داشته اید توجه کنید.
تقسیمبندی رفتاری اغلب سادهترین راه برای بررسی است، زیرا شما میتوانید با استفاده از ابزارهای تحلیل وب، که دادههایی مانند کلیکهای صفحه، سفارشهای گذشته، استفاده و تعاملات رسانههای اجتماعی را جمعآوری میکنند، تصویری از رفتار مشتریان خود ایجاد کنید.
برای مثال، غول بزرگ فروش آنلاین، Amazon محصولات را برای مشتریان بر اساس اقلامی که در گذشته خریداری کردهاند، تبلیغ میکند. یا سرویس پخش فیلم و سریال فیلیمو، فیلمها را بر اساس فیلمهایی که کاربران قبلاً به آنها ابراز علاقه کردهاند به آنها توصیه میکند.
تقسیمبندی بازارها بر اساس رفتارهای خرید، شما را قادر میسازد تا رویکرد هدفمندتری را توسعه دهید، زیرا میتوانید بر آنچه میدانید تمرکز کنید و در نتیجه احتمال خرید بیشتری داشته باشید.
تمرکز اصلی این نوع تقسیم بندی، بر نحوه تعامل مشتریان با برند و محصول شما است.
برای مثال رفتارهای خرید مشتریان چگونه است؟ به قیمت محصول حساسیت نشان میدهند یا خیر؟ برای خرید محصول دو دل می شوند؟ آنها چگونه از محصول شما استفاده می کنند؟ چه سودی از آن خواهند برد؟ آنها در چه مرحله ای از سفر مشتری شما هستند؟ میزان رضایت آنها چقدر است؟
اگر میخواهید در رابطه پرسونای مخاطب بیشتر معلومات کسب کنید روی این لینک کلیک کنید.
پنج. تقسیمبندی براساس شکل سازمان یا فیرموگرافیک
تقسیم بندی فیرموگرافیک شبیه مفهوم تقسیم بندی جمعیتی است. با این تفاوت که تقسیم بندی جمعیت شناختی به افراد نگاه می کند در حالی که فرموگرافی به سازمان یا شرکت نگاه می کند. شما درتقسیم بندی فیرموگرافیک مواردی مانند اندازه شرکت، تعداد مشتریان، تعداد کارکنان، تعداد دفاتر یا درآمد سالانه شرکت یا سازمان را در نظر می گیرد.
فراموش نکنید، شرکت های که فروش B2B یا تجارت به تجارت دارند از این نوع بخش بندی استفاده میکنند.
برای مثال، شما یک شرکت ارائه دهنده نرم افزار دارید، می توانید این شرکت خود را به چند شرکت دیگر یا حتی با شرکت کوچکتر با همان قیمت ثابت ارائه دهید.
برای کسب معلومات بیشتر در رابطه به فیرموگرافیک روی این لینک کلیک کنید.
نحوه استفاده از بخشبندی بازار
به هر روشی که تصمیم به تقسیم بندی بازار خود دارید، مهم است که ابتدا ویژگیهای مشترک هر گروه و همچنین تفاوت های بین آنها را روشن کنید.
سوالات زیر را در نظر بگیرید:
یک. قابل دسترس:
آیا می توانید از طریق کانال های بازاریابی و توزیع به صرفه و عملی به زیرگروهی که شناسایی کرده اید برسید؟
دو. قابل اندازه گیری:
آیا می توانید اندازه هر زیرگروه را به راحتی تخمین بزنید تا بتوانید هزینه های بازاریابی را بر اساس آن تخصیص دهید؟
سه. قابل توجیه:
آیا این بخش به اندازه کافی بزرگ، مستقر و پایدار است که فعالیت بازاریابی شما را توجیه کند؟
چهار. قابل دوام:
آیا افراد درون زیرگروه می توانند محصول شما را بخرند و آیا مزایای واضح و مطلوب استفاده از آن را در مقایسه با سایر محصولات و خدمات مشاهده خواهند کرد؟
رایج ترین انواع تقسیمبندی بازار را متوجه شدیم،چگونه میتوانید کسب و کار خود را با تقسیم بندی شروع کنید؟
چگونه با تقسیمبندی شروع کنیم؟
پنج مرحله اصلی تقسیمبندی بازار به شرح زیر است.
یک. بازار خود را تعریف کنید:
از خود بپرسید، آیا به محصولات و خدمات من نیاز است؟ بازار مورد هدف من بزرگ است یا کوچک؟ برند من در بازار فعلی در چه جایگاهی قرار دارد؟
دو. بازار خود را تقسیم بندی کنید:
تصمیم بگیرید که از کدام یک از پنج معیار (فیرموگرافیک، جمعیت شناختی، روانشناختی، جغرافیایی یا رفتاری) برای تقسیم بندی بازار خود استفاده کنید. نیازی نیست فقط به یکی اتکا کنید – در واقع، اکثر برندها از ترکیبی دو یا حتی سه نوع تقسیم بندی استفاده می کنند. بنابراین هر کدام را آزمایش کنید و بهترین نوع تقسیم بندی را برای کسب و کار خود پیدا کنید.
سه. بازار خود را درک کنید:
با جمع آوری اطلاعات، انجام نظرسنجی، و با تحلیل و تجزیه اطلاعات موجود بازار هدف خود را بشناسید. سؤالاتی را بپرسید که مربوط به بخش هایی است که انتخاب کرده اید.
چهار. بخشهای مشتری خود را ایجاد کنید :
پاسخ های که از تحقیقات یا جمع آوری اطلاعات به دست آورده اید را تجزیه و تحلیل کنید و مشخص کنید کدام بخشهای مشتریان، با محصول،خدمت یا برند شما مرتبط هستند.
پنج. استراتژی بازاریابی خود را آزمایش کنید:
هنگامی که پاسخ های خود را تفسیر کردید، یافته های خود را در بازار هدف خود آزمایش کنید تا ببینید چقدر موثر است. و به آزمایش ادامه دهید. اگر جذب مشتریان، ناامید کننده است، به بخش های خود یا روش های تحقیق خود دوباره نگاه کنید تا مسیر اصلی خود را دریابید. این مراحل را استراتژی خود قرار دهید. به نظر شما چرا باید تقسیمبندی بازار به عنوان یک استراتژی در نظر گرفته شود؟
استراتژی یک برنامه مکتوب شده و مرحله بندی شده است که شما را به شیوه ای موثر و مفید از نقطهA به نقطه B می برد. به همین دلیل تقسیم بندی بازار استراتژی است که نظر به زمان و شرایط میتوانید تغییراتی ایجاد کنید.
برای مثال:
تغییرات ناگهانی:
شیوع ویروس کوید-19 کسب و کار ها را مجبور کرد تا به فروش و بازاریابی آنلاین تمرکز کنند چرا؟ زیرا اگر مشتریان شما تغییر کنند، پس تقسیم بندی بازار شما نیز باید تغییر کند، بنابراین می توانید به وضوح درک کنید که مشتریان جدید شما چه چیزی نیاز دارند و چه می خواهند.
تغییرات سالانه:
بخش های بازار می توانند سال به سال تغییر کنند زیرا مشتریان تحت تأثیر عوامل خارجی قرار می گیرند که می تواند رفتار و پاسخ آنها را تغییر دهد.
برای مثال، بلاها یا آفت های طبیعی، فرضا یک بخش بازار هدف شما را منطقه زلزله خیزی شکل می دهد و ساکنان آنجا مجبور به ترک آن محل می شود پس تقسیم بندی جدید شما برای آن ها چیست؟
به خاطر بسپارید،هنگامی که بهروزرسانی استراتژی تقسیمبندی بازار خود را در نظر میگیرید، این سه حوزه مهم را فراموش نکنید:
یک. آنچه تغییر کرده است را بپذیرید:
توجه کنید از یک دوره زمانی تا دوره زمانی دیگر چه اتفاقی افتاده است و چه عواملی باعث این تغییر شده است. با درک دلایل متفاوت بودن بازار شما، می توانید در مورد اینکه آیا می خواهید رویکرد خود را تغییر دهید یا نه، تصمیمات کلیدی بگیرید.
دو. برای شروع برنامه ریزی منتظر نمانید:
کسب و کار ها همیشه در حال تطابق با روند های بلندمدت هستند. پس وقتی بخشهای بازار خود را دارید، ایده خوب این است که ضررها یا خطرات بلندمدت مربوط به هر بخش را در نظر بگیرید و در صورت بروز آن مسائل، زمانی را برای بحث در مورد حل مشکل برنامهریزی کنید.
سه. سراغ چراها بروید:
چرا این مشکلات به وجود آمدند؟
یا چرا بازار هدف شما خطراتی دارد؟
چرا ها را جدی بگیرید. پاسخ معقول به یک چرا می تواند یک چالش بلندمدت را حل کند.
مزایای تقسیمبندی بازار چیست؟
پیاده سازی استراتژی تقسیم بندی بازار نیازمند تلاش و منابع است. با این حال، اجرای تقسیم بندی بازاریابی موفق می تواند سودآوری بلندمدت شرکت شما را افزایش دهد. چند مزیت برجسته بخش بندی بازار به شرح زیر می باشد:
افزایش بهرهوری منابع:
بخشبندی به شما این امکان را می دهد تا روی جمعیتشناسی یا مشتریان خاصی تمرکز کنید. به جای تلاش برای تبلیغ محصولات به کل بازار، تقسیم بندی بازاریابی یک رویکرد متمرکز و دقیق را امکان پذیر می سازد تا با هزینه کمتر این کار را انجام دهید.
تصویر برند قویتر:
بخشبندی بازاریابی، شما را وادار میکند تا در نظر بگیرید که چگونه میخواهید توسط گروه خاصی از مردم درک شوید. هنگامی که بازار هدف مشخص شد، شما باید در نظر بگیرید که چه پیامی را باید ارائه کنید. از آنجا که این پیام به مخاطبان هدف هدایت می شود، نام تجاری و پیام رسانی شرکت شما باید برجسته ذکر شود.این کار تأثیر غیرمستقیم برای ایجاد تجربیات بهتر مشتری با شما می شود.
پتانسیل بیشتر برای وفاداری به برند شما:
تقسیم بندی بازار فرصت ایجاد روابط بلندمدت شرکت شما را برای مصرف کنندگان افزایش می دهد. رویکردهای مستقیمتر و شخصیتر بازاریابی ممکن است با مشتریان همنواخت شود و حس مشارکت، اجتماع و احساس تعلق را تقویت کند. علاوه بر این، تقسیمبندی بازار تعداد مشتریان مناسب که با خط محصول یا خدمت شما متناسب باشد را افزایش می دهد
پیامهای بازاریابی قویتر:
دیگر لازم نیست کلی و مبهم باشید – میتوانید مستقیماً با گروه خاصی از افراد به روشهایی که میتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند صحبت کنید، زیرا ویژگیها، خواستهها و نیازهای آنها را درک میکنید.
تبلیغات دیجیتالی هدفمند :
تقسیمبندی بازار به شما کمک میکند ویژگیهای مخاطب خود را درک کرده و تعریف کنید، بنابراین میتوانید تلاشهای بازاریابی خود را به سنین، مکانها، عادات خرید، علایق و غیره سوق دهید.
توسعه استراتژیهای بازاریابی موثر :
شناخت مخاطبان به شما این امکان را میدهد که در مورد روشها، تاکتیکها و راهحلهایی که بیشتر پاسخگو هستند، تمرکز کنید.
توسعه محصول :
شما قادر خواهید بود با توجه به نیازهای مشتریان خود محصول یا خدمت خود را طراحی کنید و محصولات مختلفی را توسعه دهید که به حوزه های مختلف مشتریان جوابگو باشد.
مسیر طولانی را با هم بودیم. تقسیم بندی بازار را کاملا آموختیم آیا می دانید چه برند های از تقسیم بندی بازار استفاده کرده اند؟
نمونهای از تقسیم بندی موفق بازار
وقتی صحبت از نوشابه میشود اسم اولین برندی که به ذهن شما می رسد چیست؟
وقتی به موفقیت برند نگاه می کنید، نمی توانید برند کوکاکولا را در نظر نگیرید.
از زمان شروع فعالیت در سال 1886میلادی، تبلیغات، محرک اصلی موفقیت برای تبدیل شدن این برند به نام کوکاکولای امروزی بوده است.
کوکاکولا برای حفظ برتری در یک بازار بسیار رقابتی، تحقیقات مداوم و گسترده ای را در مورد مشتریان و بازارهای خود انجام داد و از تقسیم بندی بازار به عنوان پایه استراتژی بازاریابی خود استفاده کرد.
برای این برند سن یکی از مهمترین بخشهای آنبود، که عمدتاً بر پایه مشتریان بین 10 تا 35 سال تمرکز دارد اما سپس متوجه شدند که همه سنین از آن استفاده می کنند. درآمد نیز مهم است.
به منظور جذب طیف وسیعی از درآمد، کوکاکولا بسته بندی محصولات خود را برای پوشش اندازه ها و انواع مختلف متنوع کرده است مثلا بطری های پلاستکی بزر گ برای جمعیت های بزرگتر یا برای یک خانواده، یا بطری های شیشهای کلاسیک برای رستورانها.
سپس این برند مشهور برای جنسیت و سلامت نیز بخشی را ایجاد کرد. برای مثال، شما به عنوان یک آقا یا خانم کدام یک را ترجیح می دهید؟ نوشابه مشکی یا نارنجی؟
چون اطلاعات وسیعی از مشتریان ومصرف کنندگان خود داشت متوجه شد افراد که مرض قند دارند نمی توانند از محصول شان استفاده کنند اما آنها چالش را به فرصت تبدیل کردند و نوشابه های بدون شکر یا زیرو را برای بخش خاصی از افراد وارد بازار کردند.
بر علاوه شرکتهایی بزرگ مانند امریکن اکسپرس ، مرسدس بنز و Best Buy همگی از استراتژیهای تقسیمبندی برای افزایش فروش، ساخت محصولات بهتر و تعامل بهتر با مشتریان احتمالی و مشتریان خود استفاده کردهاند. شما نیز برند خود را بسازید.
همراه خوبی بودید امیدوارم از این همراهی لذت برده باشید و مبحث تقسیم بندی بازار را متوجه شده باشید.
شما برای ما ارزشمند هستید ما در کنار شما هستیم. آیا دوست دارید در مباحث بعدی نیز همراه ما باشید؟
نظریات و پیشنهادات شما برای تیم نقطه شروع ارزنده است دوست دارید در باره چه مطلبی مقاله بنویسیم؟
مقالههای مرتبط با این بحث:
دیدگاهتان را بنویسید